فلسفه زندگی

فلسفه زندگی

کسانی وجـود دارنـد کـه مـعـتـقدند اگر هر

فردی از فلسفه زندگی شخصی خود پیروی کند کارخطرناکی

نموده است. مــمکن است دیگران به شما به چشم یک فرد مـغرور

و یـا بیش از حد مقید به اخلاق بنگرند. از طرف دیگر نگاه کنـید.

کـه چـگونه هـر فـرد نـامـدار و یـا نـه چندان مشـهور تـلاش میکند

که به شما روش زندگی کردن را تحمیل کند.

به هر صورت من تصور میکنم نکات زیر شما را در

پیشبـرد زندگیتان یاری خواهند نمود:

1- بهتر است بدنبال صلح و آرامش باشیم تا دنبال عدالت:

مـن این نکته را در اکثر عرصه های زندگی خود بکار برده ام و

نتایج خوبی نیز گرفته ام.

2- زندگی یک سفر میباشد نه یک مقصد: تا زمانیـکه

شما دقـیقا مفهوم این نکته را متوجه نشده باشید

ممکن است زندگی یتان را شتابان در جستجوی یک خط پایان

کــه وجود خارجی ندارد سپری کنید.

آهسته تر گام بردارید و به نکته سه عمل کنید.

3- وقت را غنیمت بشمارید:

بـهتـر اسـت کـه

افـسـوس کارهایی که انجام داده

ایم را بخوریم بجای آنکه

تا آخر عمر افسوس کارهای انجام نداده را. بسیار خوب بنابراین

زمان حال را به سادگی برای موضوعات بی اهمیت هدر ندهید.

4- اجازه ندهید آدمهای پست

شما رازیر پای خود خورد کنند: مـردم همـیـشـه

در تلاش هستند شما را ناراحت و تحقیر کـنـنـد. تـنـها بـه آن

دلیـل کـه عـقیده یک فرد برای دیـگران حـائـز اهــمیت می باشد،

به مفهوم آن نیست که حـق با آن فـرد اسـت. شـایـد

بسیاری از مردم از سخنانی که شما به زبان می آورید، کارهایی

که انجام مـیدهید و یا آنکه چگونه مقابل دیگران ظاهر می گردید،

خوشـشان نیاید اما خـیـلی هـای دیگر آن را می پسندند.

زیاد به عقاید دیگران نسبت به خودتان حساس نباشید.

5- بپذیرید که جهان بی عیب و نقص و کامل نیست: تنها

به شما میگویـم که بهتر است از آن بگذرید: جهان کامل نیست.

بنابراین آنقدر نسبت به مسائل دنیوی کــمالگرا نباشید.

6- عقیده یک فرد تنها متعلق به یک فرد می باشد: پـذیرش

ایــن نـکتــه در زنـدگی اندکی دشوار بنظر می رسد امـا پیروی

از آن بسیار سود مند میباشد. پژوهشـها بیانگر آن است که انسانها

بطور کلی تمایل دارند تنها عقاید مثـبت در رابـطه با خودشان را به

خاطر بسپارند و نقاط منفی را فراموش کنند. بنابر ایـن زیاد به

عقـیـده مثبت و یا منفی یک فرد نسبت به خودتان اهمیت ندهید.

7- زندگی کنید و اجازه دهید دیگران نیز زندگی

خودشان را بکنند: لـزومـی نــدارد شما از دیگران نـفـرت

داشـتـه باشید. اگر انرژی خود را صرف آن کنید که از دیگران

متنفر باشید، کارتان تمام است

( دیگر انرژی برای انجام کارهای مثبت نخواهید داشت).

افـراد بسیاری در جهان وجود داشته اند که تلاش میکردند

تنوع و تفاوتها را محدود گـردانند اما ناکام مانده اند. بنابر چرا

شما خود را بزحمت می اندازید؟ زندگی خود را بـکنـیـد و اجازه دهید

دیگران نیز زندگی خود را بکنند.

8- شما تنها دارای یک جسم و چهره میباشید: می خــواهید

آنها را دوست داشته باشید و یا از آنها بیزار باشید.

تا آخر عمر متعلق به شما خواهند بود.

9- دیگران آیینه شما میباشند: نمیتوانید عاشق

و یا متنفر خصیصه ای در فرد باشید مگر آنکه عاشق

و یا متنفر آن خصیصه در وجود خودتان باشید.

10- زندگی دقیقا همان چیزی میباشد که شما می اندیشید: شـما

تـمـام ابـزار و منابع ضروری را در اختیار دارید. آن که

چگونه از آنها استفاده میکنید به خودتان بستگی خواهد داشت.

11- هیچ جایی بهتراز آنجایی که هستید، نمی باشد:

و یا آنـکه مـرغ همسایه غاز نیست.

12- درزندگی چیزی بعنوان شکست وجود ندارد - تـنها آموختن

است که وجود دارد: رشد فردی فرایند آزمون و خطا می باشد.

تنها یک آزمایش است.شما در مدرسه تمام وقتی موسوم به "زندگی" ثبت نام

شده اید و هـمـواره در حـال آمـوزش و یـادگیری می باشید.

این درسها تا زمانی که آموخته نگردند برای شمـا به اشـکـال

مخـتلف تکرار خواهند شد. فرایند آموزش پایانی ندارد.

13- تلویزیون دنیای واقعی را نمایش نمی دهد: در زنـدگـی واقـعـی

مـردم مـجـبـور می باشند کافی شاپ ها را ترک کرده و به سر کار خود روند.

14- افرادی که زندگی را یکپارچه تلقی میکنند، با تسری

دادن بخش ناخوشایند آن به بخشهای دیگر، این احساس منفی

که زمانی میتوانستند اقدامی بکنند و نکردند را عمری با خود یدک

میکشند و از این طریق در همه عمر، نیروی خود

را صرف اندیشیدن به آن میکنند

و به این طریق اعتدال و آرامش درونی خود را در این ارزیابی و برخورد

باطنی از دست میدهند. بعکس افرادی که بر این باورند که زندگی

سرشار از تجربیات بیشمار و منفصل است، از فلسفه بیغمی پیروی

کرده و دم به دم زندگی میکنند. این افراد از اوضاع

نامساعد گذشته رنجش به

دل نداشته و نگران آینده نیستند.

15- هدف خاصی را ضامن شادمانی و نشاط

خود به شمار نیاورید و سراسر زندگی را سفری دلپذیر

تلقی کنید. به جای توجه به مقصد، زیباییهای میان

راه را کانون توجه قرار دهید.

16- موفقیت و امتیازات بیشتر برای کامجویی از زندگی است

و نه اینکه زندگی برای کسب دستاوردهای بیشتر، ذهن را به

لحظات ارزشمند کنونی معطوف کرده و از مناظر میان راه لذت ببرید.

17- برای شادمانی راهی نیست، شادمانی خود راه است.

چرا ما در بعضی از جهات از کودکان تقلید نکنیم که بس طبیعی و ساده

زندگی میکنند و بطور غریزی شادند.

18- روابط خود با دیگران را ثابت و دائمی تلقی

نکنید، بلکه آن را تنها در واحد زمان یعنی اکنون بسنجید.

این طرز تلقی به شما مجال میدهد که همواره

در تصمیمهای خود تجدید نظر کنید.

19- فرض را بر این بگذارید که زندگی شما در زمان حال

خلاصه میشود. با این طرز تلقی اگر درگیر رابطهای ناهنجار هستید،

این ناهنجاری به زمان حال محدود میشود و

نمیتواند در آینده موجب تکدر خاطرتان گردد.

20- تنها باید با قضاوتهایی که ترس را بر

دل ما مستولی میکنند و ما را از دستیابی به نعمتهای زندگی

باز میدارند به پیکار برخیزیم و آنها را از نهانخانه ذهن بیرون رانیم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد