خصوصیات دخترای ایرونی:
- سینه جلو , باسن عقب , دماغ سر بالا
- همشون میگن به هیچ پسری اطمینان ندارن
اما با 10.000 تا پسر دوستن.
- همشون قبل از اینکه باهات دوست بشن BF(دوست پسر ) نداشتن هیچ وقت.
- BFشون مال خودشونه اما خودشون مال همه هستن
.
- همشون از دم خالی بندن.
- هیچ وقت روز تولدت یادشون نیست.
-خیلی اتفاقی وقتی باهاشون دوست
میشی 4 روز بعدش تولدشونه.
- همیشه کیف پولشون رو تو خونه جا گذاشتن.
- همیشه فوق تخصص آرایش زننده دارن از این آرایشایی
که وقتی می بینی حالت به هم میخوره.
- همیشه 3 یا 4 تا خواستگار دکتر و مهندس دارن.
-همه ی پسرای دنیا رو نگاه می کنن اما نباید BF شون
حتی یک دختر غریبه رو هم ببینه.
- همشون از دم مریم مقدسن.
چیزهایی که نشدیم
ته دیگ طلایی رنگ خوشمزه هم نشدیم دو نفر سرمون دعوا کنند
شلغمم نشدیم یکی کوفتمون کنه خوب شه…..!!
ویرگول هم نشدیم هر کی بهمون رسید مکث کنه
قره قوروتم نشدیم دهن همه رو آب بندازیم
خربزه هم نشدیم هر کی می خورتمون پای لرزش هم بشینه
موبایل هم نشدیم ، روزی هزار بار نگامون کنی
پایان نامه هم نشدیم ازمون دفاع کنن
آهنگ هم نشدیم ، دو نفر بهمون گوش کن
مانیتور هم نشدیم ازمون چشم بر ندارن……!!!!!
کیبورد هم نشدیم ملّت به بهانه تایپ یه دستی به سر و کلمون بکشن…..
کلاه هم نشدیم ملت رو سرگرم کنیم ای خدااااااا!
بختک هم نشدیم بیفتیم رو ملت
تام و جری هم نشدیم زندگیمون سرتاسر هیجان باشه
نون هم نشدیم یکی از روی زمین ورداره بوسمون کنه
ای کی یو سان هم نشدیم تف بمالیم کف کلمون ، همه چی حل شه
مهر جانماز هم نشدیم بوسمون کنن
فلش مموری هم نشدیم حافظه مون زیاد باشه
معادله هم نشدیم ، کلی آدم دنبال این باشن که بفهمنمون و حداقل دو نفر درکمون کنن
کتابم نشدیم حداقل دوست مهربان بشیم
علف هم نشدیم حداقل به دهن بزی شیرین بیایم
عروسک هم نشدیم یکی بغلمون کنه
شارژر هم نشدیم بقیه رو شارژ کنیم
توپ فوتبالم نشدیم ۲۲ نفر بخاطرمون خودکشی کنن
گلدونم نشدیم یکی یه گل بهمون بده
کبری هم نشدیم تصمیماتمون رو تو کتاب ها بنویسن
کزت هم نشدیم آخرش خوشبخت شیم
واقعا دلتون میاد نظر ندین؟؟؟
واقعا دلتون میاد نظر ندین؟؟؟
عملکرد پسرک باهوش پسر کوچکی وارد مغازه ای شد، جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد
و بر روی جعبه رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره.
مغازه دار متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش می داد.
پسرک پرسید: خانم، می توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن های حیاط خانه تان را به من بسپارید؟
... ...زن پاسخ داد: کسی هست که این کار را برایم انجام می دهد !
پسرک گفت: خانم، من این کار را با نصف قیمتی که او می دهد انجام خواهم داد!
زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملا راضی است.
پسرک بیشتر اصرار کرد و پیشنهاد داد: خانم، من پیاده رو و جدول جلوی
خانه را هم برایتان جارو می کنم. در این صورت شما در یکشنبه زیباترین
چمن را در کل شهر خواهید داشت.
مجددا زن پاسخش منفی بود.
پسرک در حالی که لبخندی بر لب داشت، گوشی را گذاشت.
مغازه دار که به صحبت های او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت:
پسر...، از رفتارت خوشم آمد؛ به خاطر اینکه روحیه خاص و خوبی داری دوست دارم کاری به تو بدهم.
پسر جواب داد: نه ممنون، من فقط داشتم عملکردم را می سنجیدم.
من همان کسی هستم که برای این خانم کار می کند.
پیوند...
پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری
هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت: ممنونم
تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب
داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت
نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی..ولی این بود
اون حرفات..حتی برای دیدنم هم نیومدی…شاید من دیگه هیچوقت زنده
نباشم.. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید…
چشمانش را باز کرد..دکتر بالای سرش بود.به دکتر گفت چه اتفاقی
افتاده؟دکتر گفت نگران نباشید پیوند قلبتون با موفقیت انجام شده.شما باید
استراحت کنید..درضمن این نامه برای شماست..!
دختر نامه رو برداشت.اثری از اسم روی پاکت دیده نمیشد. بازش کرد و درون
آن چنین نوشته شده بود:
سلام عزیزم.الان که این نامه رو میخونی من در قلب تو زنده ام.از دستم
ناراحت نباش که بهت سر نزدم چون میدونستم اگه بیام هرگز نمیذاری که
قلبمو بهت بدم..پس نیومدم تا بتونم این کارو انجام بدم..امیدوارم عملت
موفقیت آمیز باشه.(عاشقتم تا بینهایت)
قلب دختر نمیتوانست باور کند..اون این کارو کرده بود..اون قلبشو به دختر داده
بود.. آرام اسم پسر را صدا کرد و قطره های اشک روی صورتش جاری شد..و به
خودش گفت چرا هیچوقت حرفاشو باور نکردم
پاییز آمده ست که خود را ببارمت!
پاییز: نام ِ دیگر ِ من دوست دارمت
بر باد می دهم همه ی بود ِ خویش را
یعنی تو را به دست خودت می سپارمت!
باران بشو، ببار به کاغذ، سخن بگو...
وقتی که در میان خودم می فشارمت
پایان تو رسیده گل ِ کاغذی ِ من
حتی اگر که خاک شوم تا بکارمت
اصرار می کنی که مرا زودتر بگو
گاهی چنان سریع که جا می گذارمت!
پاییز من، عزیز ِ غم انگیز ِ برگریز!
یک روز می رسم... و تو را می بهارمت!!