چگونه با انتقادات دیگران برخورد کنیم؟

چگونه با انتقادات دیگران برخورد کنیم؟

افراد موفق بسیاری معتقدند که تنها دلیل موفقیت آنها این بوده است

که به خود اجازه دادند تا شکست بخورند. حقیقت این مسئله زمانی مشخص می شود

که در زندگی بسیاری از تاجران موفق جستجو کنیم. خواهیم دید که در راه رسیدن

 با اهدافشان، چطور بارها و بارها شکست خورده اند تا اینکه به موفقیت دست یافته اند.

 

چیز دیگری که به همین اندازه در موفقیت آنها مهم بوده این است که آنها می دانند

چطور از انتقادات دیگران-چه سازنده باشد و چه نباشد- بهترین استفاده را ببرند.

آنها با استفاده از انتقادهای دیگران تشکیلات خود را راه اندازی می کنند.

 

ظرفیت برخورد با انتقادات و پیشرفت کردن به واسطه ی انها یکی دیگر از عوامل

مهم در موفقیت است. به نکات زیر در این رابطه دقت کنید تا شما

 هم بتوانید یکی از آن افراد موفق باشید.

 

 

انواع مختلف انتقاد

 

انتقاد دو نوع دارد: سازنده و مخرب. با هر دو این انتقادها باید به دقت  اما به طریقی متفاوت برخورد کرد.

 

اکثر افراد تصوری منفی از کلمه ی انتقاد دارند و فکر می کنند

همه ی انتقادها لزوماً مخرب هستند. این به این دلیل است که در کودکی

 به دلایلی نامشخص مورد انتقاد دیگران قرار گرفته ایم و خاطرات آن از کودکی

 تا بزرگسالی به همراه ما بوده است.

 

هدف انتقاد مخرب، خراب کردن و آسیب زدن به اعتماد به نفس افراد

و بازداشتن آنها از انجام کارهایشان و لطمه زدن به شخصیت آنها است.

 

انتقاد مخرب  

 

یکی از بهترین نمونه های انتقاد مخرب این است که رئیستان به شما بگوید:

"چطور توانستی چنین اشتباه احمقانه ای را انجام دهی؟ آن موقع به

 چی فکر می کردی؟ اصلاً من نمی دانم چرا تو را استخدام کردم."

 

البته چنین رئیسی فکر می کند با این طریق حرف زدن، کارمندش را

تحریک خواهد کرد بهتر کار کند، اما کارمند از چنین رئیسی متنفر شده و

 کار را ترک خواهد کرد. این به این دلیل است که انتقادش خیلی کلی و

 منفی بوده و به کارمند نفهمانده است که چطور فعالیت و کارکردش را اصلاح کند، فقط او را محکوم کرده است.

 

انتقاد مخرب به هیچ وجه سودمند نیست. ممکن است به شما بفهماند که

 اشتباهی مرتکب شده اید، اما تا زمانی که هیچ علاج و راه چاره ای جلوی

رویتان نمی گذارد، تاثیری منفی و مخرب خواهد داشت.

 

روش برخورد:  تنها راه و بهترین راه برخورد با چنین انتقاداتی این است

که آنها را نادیده بگیرید و به مسائل مثبت تری فکر کنید.

 

انتقاد سازنده

 

حال که جنبه ی منفی انتقاد را بررسی کردیم، ببینیم انتقاد چطور

می تواند باعث اصلاح و پیشرفت شخص شود.

 

مثال قبلی از انتقاد مخرب را در نظر بگیرید. به جای گفتن،

 "چطور توانستی چنین اشتباه احمقانه ای را انجام دهی؟ آن موقع به چی

 فکر می کردی؟ اصلاً من نمی دانم چرا تو را استخدام کردم."، یک رئیس دانا

 و کار کشته می تواند بگوید: "از گزارش شما ممنونم. می دانم تلاش زیادی برای

 تهیه آن کرده اید. اما داشتم فکر می کردم اگر کمی آن را خلاصه تر کرده و چند

 نمودار هم به آن اضافه می کردید بهتر می شد. اگر بتوانی این تغییرات را در آن

بدهی و باز به من نشان دهی واقعاً متشکر خواهم شد."

 

چرا چنین انتقادی خوب است؟ و چرا شما باید با رفتاری مثبت با این نوع انتقاد برخورد کنید؟

 

کاملاً مشخص است. این انتقاد، انتقادی سازنده است چون راه های اصلاح را

جلوی پای شما قرار داده است. همچنین خوشحال خواهید بود چون از جنبه های

 خوب کارتان نیز قدردانی شده است.

 

راه های برخورد:  شما متوجه خواهید شد که انتقادی سازنده است.

سعی کنید کاملاً منظور انتقاد کننده را فهمیده و درمورد راه های اصلاح کارتان

سوالات لازم را بپرسید. و از فرد برای انتقاد سازنده اش تشکر و قدردانی کنید.

 

از منفی به مثبت...

 

تصور کنید انتقاد نوع اول -نوع منفی- را دریافت کرده اید. چطور می توانید آن را به چیزی مثبت تبدیل کنید؟

 

ابتدا باید اطمینان یابید که منظور را فهمیده اید. کار خود را توجیه نکنید

چون ممکن است می توانسته اید کار خود را بهتر انجام دهید. حال به مرحله ی بعد می رویم:

 از منتقد بپرسید چه چیزی را در کارتان اشتباه دیده است و چرا و بعد از او راه های اصلاح

 و درست کردن آن را سوال کنید. اگر نتوانستند سوال شما را جواب دهند،

انتقاد را نادیده بگیرید و فکر کنید که کارتان را خوب انجام داده اید. چون بعضی افراد ذاتاً منفی باف هستند.

 

اما فکر کنید انتقاد صحیح بوده است. می توانید با فرد منتقد در مورد راه های اصلاح کارتان گفتگو و مشورت کنید.

 

قدم آخر انجام اصلاحات و تغییرات در کارتان است. یادتان باشد که

حتماً باز با فرد منتقد چک کنید تا ببینید اصلاحاتتان را درست انجام داده اید یا خیر.

 

اگر سعی کنید همه ی انتقادها را با دیدی مثبت ببینید و به روش های

بالا به آن جواب دهید مطمئناً نتایج خوبی خواهید گرفت و در پیشبرد اهدافتان موفق خواهید شد.

پول و دوستی را با هم نیامیزید

پول و دوستی را با هم نیامیزید

"یک راه حاضر آماده برای از دست دادن دوستانتان، پول قرض دادن به آنها است.

 راه حاضر آماده ی دیگر پول قرض ندادن به اوست. "— جرج جین ناتان

 

کاملاً مشخص است که پول و دوستان را نمی توان با هم داشت.

نمی دانم چقدر در دوستیتان صمیمی هستید، اما وقتی صحبت پول می رسد،

دوستی ها همیشه کنار رفته و نفس انسان ها جلو می آید. زمانی که

در مورد پول یا مسائل مالی صحبت می کنید، هیچگاه خوب تمام نمی شود.

 

صدها بار در زندگی با این مسئله روبه رو شده ام. دو مرد محترم و دو دوست صمیمی

 چطور از برادران خونی به دشمنان خونی تبدیل می شوند. چرا؟ چون یکی از آنها پولی داشته است

که متعلق به دیگری بوده است، حال ممکن است این پول قرض یا سود یک معامله بوده باشد.

 حتی اگر سالیان سال هم با هم دوست بوده باشید، اگر یکی از طرفین احساس کند

که معامله ی بدی با او می شود، این دوستی به کلی فراموش و نابود خواهد شد.

 

در اینجا به دو اتفاق که می تواند یک دوستی را بر هم زند اشاره می کنیم.

 

 

اتفاق اول: شما به دوستتان پول قرض می دهید

بله، سریعترین راه برای از دست دادن یک دوست این است که به او پول

 قرض بدهید. مردم به ندرت روی حرفشان می ایستند و به حرفشان عمل می کنند

. من به طبیعت و سرشت برخی انسان

 ایمان ندارم و به همین دلیل بر طبق همین باور زندگی می کنم. حتی در بین

انسانهای عاقل و دانا نیز به ندرت به کسی اعتماد می کنم.

 

به همین دلیل من یاد گرفته ام که قرض دادن پول به یک دوست یکی از

دو نتیجه ی زیر را در بر خواهد داشت:

 

نتیجه ی 1: متوجه خواهید شد که آن پول را به او هدیه داده اید نه قرض

، چون نمی بینید که قصد برگرداندن این قرض را داشته باشد و شما هم قصد ندارید که به زور آن پول را پس بگیرید.

 

نتیجه ی 2: شما پولتان را از آن دوست پس می گیرید و آن دوست را از دست می

 دهید چون در گیر و دار دعواها و مشاجره ها سر پس گرفتن پول ممکن است

 توهین های زیادی هم به او کرده باشید. در این حالت شما

پولتان را به دست آورده اید اما دوستی را از دست داده اید که حتی نمی داند چرا شما از

 دستش ناراحت هستید. از طرف دیگر این همان دوستی است که قول و قرارهای

 خود را فراموش کرده است، حالا بگویید ارزش واقعی این دوست چقدر است؟

 

جواب منفی بدهید. اگر شما هم از آن دسته افرادی هستید که نمی توانید

 این خصوصیت دلرحمی را از خود دور کرده و عادت کرده اید به همه ی آدم ها

کمک کنید، در اینجا چند توصیه برایتان داریم:

 

هر میزان پولی که قرض می دهید را به منزله ی پولی که از دست می

دهید بدانید. آن را به حساب سادگی خودتان بگذارید. به خاطر همین بیش ا

ز اندازه به کسی پول قرض ندهید.

وثیقه بگیرید. ممکن است در ابتدا از این کار سر باز زند، اما شما هم

 بدون دریافت وثیقه هیچ پولی کف دست او نگذارید. چیزی با ارزشی

 بیش از پولی که قرض داده اید از او طلب کنید چون در غیر این صورت ممکن است پولتان را پس ندهد.

از همان روز اول برنامه ای برای پس دادن پول تنظیم کنید. آن را روی

 صفحه ای کاغذ نوشته و آن فرد را مجبور کنید هر ماه طبق آن برنامه پول را به شما پس بدهد.

تا زمانی که همه ی پول خود را پس نگرفته اید، پول بیشتری به او قرض ندهید.

 

 

اتفاق دوم: با دوستتان کاری را شروع می کنید

با بهترین دوستتان وارد کاری می شوید. در ابتدا همه چیز خوب پیش می رود.

 ممکن است در آن کار موفق شوید یا اینکه شکست بخورید. در هر دو حالت مشکلات

آغاز خواهد شد. هر کدام از شما ممکن است این پیروزی را نتیجه ی اعمال خودتان

 بدانید و شکست را تقصیر دیگری بیندازید.

در این دو حالت یا پول وارد جیبتان می شود یا پولتان را از دست می دهید. اینجاست

 که بیشتر فکر حساب بانکیتان هستید تا دوستیتان.

 

حتی ممکن است مشکلاتی که وقتی در کار موفق می شوید ایجاد می شود

بسیار بیشتر از زمانی باشد که شکست می خورید. چون آنجاست که دعواها و مشاجرات

 سر پول شروع می شود و هر کدام طلب پول بیشتری می کنند. وقتی پول وسط باشد،

 هر کسی خود را به هر زحمتی می اندازد تا به آن برسد، حتی ممکن است خیلی چیزها را سر راه خود نابود کند، مثل دوستی هایش.

 

وقتی در آن کار شکست می خورید هم که وضعیت کاملاً مشخص است.

 اینجا هر کسی تقصیر را گردن آن دیگری می اندازد و پول از دست رفته ی خود را از او طلب می کند.

 

اینجا هم توصیه هایی برای شما داریم:

 

از همان روز اول بدانید که دوستی خود را از دست خواهید داد. به هر

نحوی چیزی اتفاق خواهد افتاد که مشکلاتی برای دوستیتان پیش خواهد

 آمد. ممکن است حتی زنها و دوست دخترهایتان باعث و بانی این مشکلات

شوند. دو دوست داشتم که برای سالیان متمادی با هم کار می کردند. همه چیز

 به خوبی پیش می رفت تا زمانی که هر دو ازدواج کردند. این دو زن از یکدیگر

متنفر بودند و شروع کردند در گوش شوهرهایشان زمزمه کردن تا اینکه کار موفق این دو

دوست کاملاً برهم خورد.

همه چیز را باید قبل از شروع کار امضا کنید. چون هر آن ممکن است افراد زیر قول

 خود بزنند. وقتی هنوز کار را به طور رسمی آغاز نکرده اید، همه هر چیزی را امضا خواهند کرد.

 اما وقتی که در آن کار کمی پول در آمد، همه فقط فکر منافع خود خواهند بود.

فرضیه سازی نکنید. همیشه مشخص کنید که چه کسی چه کاری انجام دهد و هر کس چه مسئولیتی دارد.

اگر کسی که می خواهید با او کار را آغاز کنید دوستتان است اما بسیار با سیاست

 و دانا است، اصلا و ابدا فکر جلو زدن از او به مخیله تان خطور نکند. سعی کنید فقط کار خودتان

را انجام دهید و با سایر مسائل کاری نداشته باشید. به نفعتان است.

 

 

مثل یک مرد بگویید "نه" !

 

دوستی می خواهد که به او پول قرض بدهید یا با او کاری را شروع کنید. به او بگویید

 "من تو را بیش از اینکه این کار را بکنم دوست دارم." او به شما خواهد خندید،

شما هم همینطور. او را به یک نوشیدنی دعوت کرده و صحبت را عوض کنید

. و امیدوار باشید که او این فکر را فراموش کند.

هفت مردی که دختران از آنها بیزارند

هفت مردی که دختران از آنها بیزارند

مردان همه چیز کامل وجود دارند که فقط یک نقص دارند نمی خواهد  برای

یک زندگی پایدار تعهد بدهند.

همیشه این پرسش برای انسان ها وجود دارد که جنس مقابلشان از چه ویژگی 

 هایی خوششان می آید و از چه خصوصیاتی بدشان می آید. شاید پاسخ قطعی برای این پرسش 

 وجود نداشته باشد؛ ولی بر اساس تجربه چیزهایی می شود گفت که در این  

گزارش به برخی از ویژگی های منفی مردان اشاره می شود.

مردان بچه صفت :

این قبیل مردان، نه آینده نگر ند و نه مسئولیت پذیر، به صورت روزمره گذران  

عمر می کنند و خلاقیت و ابتکاری ندارند و نسبت به خانواده بی خیال و بی توجهند. این مردان 

 حاضر نیستند ضعف های خود را بپذیرند و وقتی به آنها اعتراض می شود یا از  

آنها خواسته می شود که خود را تغییر دهند، مثل بچه ها با عصبانیت می گویند: « همینه که هست».

مردانی که بیش از حد در کار خود غرقند :

بله زنان عاشق مردان آینده نگر، مسئولیت پذیر و خلاقند، اما نمی خواهند شریک  

زندگی آنها ۲۴ در کار خارج از خانه خود غرق و نسبت به همسرش بی تفاوت باشد  

یا او را فراموش کند. زنان دلگیر می شوند از این که شوهرشان به دغدغه های و سلامت روح و روان آنها بی توجه باشد؛ یعنی 

 از مردانی که تمام فکر و ذکرشان معطوف به کارشان است.

مردان زخمی :

اگر تازه در عشقی شکست خورده اید یا از دادگاه طلاق برگشته اید در پی جلب هیچ زنی نباشید 

. بگذارید زخم هاتان التیام پیدا کند، آنگاه در پی این کار بروید؛ یعنی وقتی که همه چیز ر 

ا فراموش کردید و خود را بازیافتید.

مرد ساده لوح :

مردی که راه و رسم برخورد با زن ها را بلد نیست، با آنها با احترام رفتار نمی کند و آنها را دست کم می گیرد، مثل دوستان مرد خودش با آنها رفتار می کند و رفتارش با یک زن، لطیف و متناسب با روحیات او نیست، زن ها را فراری می دهد.

مردانی که تعادل روانی ندارند :

این مردان، گاهی زن خود را به عرش می برند و او را بی همتا می خوانند  

و گاهی به او اتهاماتی وارد می کنند که او را به فرش می آورد. و نیز گاهی  

از او دوری می جوید؛ نه غم های خود را با او در میان می گذارد و نه کمک می کند طرف مقابل 

 عیب های خود را بر طرف نماید. زنان ممکن است برای مدتی این وضعیت را تحمل کنند 

؛ اما اگر از اصلاح شوهر خود نا امید شوند، خود را از این وضعیت خلاص خواهند کرد 

. بویژه اگر احساس کنند که صبوریشان نادیده گرفته می شود و از آن قدردانی نمی شود.

مردان همیشه در سفر :

زنان از این که گاهی شوهرشان گاهی به سفر می روند چندان ناراضی نیستند؛  

چون این امر باعث می شود بیشتر قدر یکدیگر را بدانند و به این طریق، علاقه بین آ 

نها را بیشتر می شود. اما اینکه همیشه در سفر باشند ....

مردان تعهد ناپذیر :

مردان همه چیز کاملی وجود دارند که فقط یک نقص دارند؛ نمی خواهند برای  

یک زندگی پایدار تعهد بدهند. زنان از این قبیل مردان به شدت نفرت دارند؛ زیرا  

زنان، حتی اگر اعتراف نکنند، بجز تشکیل خانواده با مردی که دوستش دارند به چیز دیگری اهمیت نمی دهند.