ترجیح میدم....................

ترجیح میدم که همه مردان رژ لبم را خراب کنند 

 

تا اینکه ریمل چشمانم را خراب کنند

سهراب سپهری

زندگی رسم خوشایندی است
زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ
پرشی دارد اندازه عشق
زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یادمن و تو برود
زندگی جذبه دستی است که می چیند
زندگی نوبر انجیر سیاه در دهان گس تابستان است
زندگی بعد درخت است به چشم حشره
زندگی تجربه شب پره در تاریکی است
زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد
زندگی سوت قطاری است که درخواب پلی می پیچد
زندگی دیدن یک باغچه از شیشه مسدود هواپیماست
خبر رفتن موشک به فضا
لمس تنهایی ماه
فکر بوییدن گل در کره ای دیگر
زندگی شستن یک بشقاب است
زندگی یافتن سکه دهشاهی در جوی خیابان است
زندگی مجذور اینه است
زندگی گل به توان ابدیت
زندگی ضرب زمین در ضربان دل ما
زندگی هندسه ساده و یکسان نفسهاست
هر کجا هستم باشم
آسمان مال من است
پنجره ، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است
چه اهمیت دارد
گاه اگر می رویند
قارچ های غربت ؟
من نمی دانم که چرا می گویند : اسب حیوان نجیبی است کبوتر زیباست
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد
چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید
واژه ها را باید شست
واژه باید خود باد ‚ واژه باید خود باران باشد
چترها را باید بست
زیر باران باید رفت
فکر را خاطره را زیر باران باید برد
با همه مردم شهر زیر باران باید رفت
دوست را زیر باران باید برد
عشق را زیر باران باید جست
زیر باران باید با زن خوابید
زیر باران باید بازی کرد
زیر باران باید چیز نوشت حرف زد نیلوفر کاشت
زندگی تر شدن پی در پی
زندگی آب تنی کردن در حوضچه "اکنون" است
......
و نترسیم از مرگ
مرگ پایان کبوترنیست
مرگ وارونه یک زنجره نیست
مرگ در ذهن اقاقی جاری است
مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد
مرگ در ذات شب دهکده از صبح سخن می گوید
مرگ با خوشه انگور می اید به دهان
مرگ در حنجره سرخ - گلو می خواند
مرگ مسوول قشنگی پر شاپرک است
مرگ گاهی ریحان می چیند
مرگ گاهی ودکا می نوشد
گاه در سایه نشسته است به ما می نگرد
و همه می دانیم
ریه های لذت پر اکسیژن مرگ است


من خودم عاشقه این شعرم

موی یک زن


موهای یک زن خلق نشده

برای پوشانده شدن

یا برای باز شدن در باد

یا جلب نظر

یا برای به دنبال کشیدن نگاه

موهای یک زن خلق شده

برای عشقش

که بنشیند شانه اش کند , ببافد و دیوانه شود...

عطر مو های یک زن فراموش شدنی نیست!

وقتی خدا می خواست تو را بسازد

چه حال خوشی داشت،

چه حوصله ای ! این موها، این چشم ها .... خودت می فهمی؟ من همه این ها را دوست دارم.

دوست دارم یه بار بشینم موهاتو شونه کنم

یه چند تارش بریزه .بگم اینارو میبینی ؟؟؟

بگی اره ..!!!

منم بگم با همه دنیا عوضش نمیکنم

دنیــــا فهمـید خیلی حــقیر است وقتی گفتم :

یک تارمــوی "تــــــــــ♥ـــــــو " را به او نمیدهم...

شیب تخت...

شیب تخت...

تقصیر من نیست...

شیب تخت به سمت توست!

اگـــَـــــر دیوانگی نـیـسـت پَس چیست ؟؟؟

وقتی در این دُنیای بـه این بزرگــــی . . .

دلت فقط هـــــَـــــوای یک نفر را میڪُند

بوسیدن زن درمقابل چشم همه ..

نه بی غیرتیس و نه خجالت آور،،

بلــــــــــــکه..

ستایش زیبایی او جلوی همگان است.

اصلا حسود نیستم ...

اما وقتی دیدم واسه رفیقم اس ام اس اومد،

توش نوشته بود :" کی میرسی عشــــقـم ؟ "

فقط ،یه ذره دلم خواست ، همین .. !!

بووووووووووووووووس چیست؟!؟

چیز خیلی خوبیه!

خدا قسمت همتون بکنه..

اگه دزدکی باشه که دیگه لامصب حرف نداره!!

تـــو فَقط بخـــــــواه

می شـــود

تو بخــــواه

شروع همیــــن جاست ...

وقتی اجازه بده بشه همه دنیات

وقتی دوستش داشته باش ،

حرفاشو وقتی باور کن که

تو رو به هَمه نشون میده

سرشو میگیره بالا و میگــه این عشقَمــــــه . . . ♥♥

زندگی

زندگی

زندگی رویش یک حادثه نیست

زندگی رهگذر تجربه هاست

تکه ابری است به پهنای غروب

آسمانی است به زیبایی مه

زندگانی چون گل نسترن است

باید از چشمه جان آبش داد

زندگی مال ماست

خوب و بد بودن آن

عملی از من و ماست

پس بیا تا بفشانیم همه بذر خوبی و صفا

و بگوییم به دوست

معنی عشق و حقیقت چه نکوست